جدول جو
جدول جو

معنی اضحیه

اضحیه
گوسفندی که در روز عید قربان ذبح می شود، گوسفند قربانی
تصویری از اضحیه
تصویر اضحیه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اضحیه

اضحیه

اضحیه
شب روشن. (از اقرب الموارد). اضحیانه. رجوع به اضحیانه شود
لغت نامه دهخدا

اضحیه

اضحیه
گوسپندی که قربانی کنند. ج، اضاحی. (از اقرب الموارد). آنچه قربان کنند. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). گوسپند که در چاشت یا در روز عید اضحی ذبح کنند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آنچه بقربان کنند. گوسفند قربانی. اَضحاه. (اقرب الموارد). رجوع به اضحاه و اضاحی شود.
لغت نامه دهخدا

اضحیه

اضحیه
شاعر کلمه راکه مرادف اضحاه است به معنی دوم کلمه که روز عید نحر یا عید گوسپندکشان است بکار برده است:
تا لاله و نسرین بود تا زهره و پروین بود
تا جشن فروردین بود تا عیدهای اضحیه.
(منسوب به منوچهری)
لغت نامه دهخدا

تضحیه

تضحیه
غذا خورانیدن به کسی در وقت چاشت، قربانی کردن گوسفند یا شتر، ذبح کردن
تضحیه
فرهنگ فارسی عمید

تضحیه

تضحیه
قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن، غذا دادن به کسی هنگام چاشت
تضحیه
فرهنگ فارسی معین

ارحیه

ارحیه
جَمعِ واژۀ رَحی و رَحاء. سنگهای آسیا، ارزان گردانیدن. (منتهی الارب). ارزان کردن. (تاج المصادر بیهقی). ارخاس. فراخ و ارزان کردن نرخ. (زوزنی) ، ارزان خریدن. (منتهی الارب) ، ارزان یافتن، ارزان شمردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا