اصاره چیزی، به چیزی تغییر دادن و دگرگون کردن آن از صورتی به صورت دیگر یا از حالتی به حالت دیگر. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). تصییر. بازگرداندن چیزی را ومیل دادن او را بسوی آن. (زوزنی) (منتهی الارب). گردانیدن و بچسبانیدن. (تاج المصادر).
بلده ای است در بلاد روم. ابوتمام آن را ذکر کرده است و گوید: کأن ّ بلادالروم عمت بصیحه فضمت حشاها او رغا وسطها السقب بصاغره القصوی و طمین و اقتری بلاد قرنطاؤس وابلک السکب. (معجم البلدان)