معنی اسم ذات اسم ذات در دستور زبان علوم ادبی اسمی که مدلول آن در خارج وجود داشته، قائم به ذات باشد و دیده شود مانند کتاب، کاغذ و اسب تصویر اسم ذات فرهنگ فارسی عمید
اسم ذات اسم ذات اسم چون قائم بذات باشد و وجود آن وابسته به دیگری نبود آنرا اسم ذات نامند: جامه، نامه، مرد، زن، پسر، بلبل، باغ، پیل. و آن مقابل اسم معنی است. رجوع به اسم معنی شود لغت نامه دهخدا
اسم صوت اسم صوت در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر صوت می کند مانندِ قارقار و جیک جیک فرهنگ فارسی عمید
اسم عام اسم عام اسم جنس، در دستور زبان علوم ادبی اسمی که شامل اشخاص یا اشیای هم جنس می شود و بر یکایک آن ها دلالت می کند مانندِ مرد و اسب فرهنگ فارسی عمید
اسم خاص اسم خاص در دستور زبان علوم ادبی اسمی که بر یک شخص یا چیز معیّن دلالت می کند مانندِ کوروش، انوشیروان، شبدیز، رخش و تهران فرهنگ فارسی عمید