جدول جو
جدول جو

معنی ارقیطون

ارقیطون
گیاهی پایا از خانوادۀ کاسنی با برگ های پهن و گل های کروی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته، باباآدم، اراقیطون
تصویری از ارقیطون
تصویر ارقیطون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ارقیطون

ارقیطون

ارقیطون
یونانی تازی شده از گیاهان ارغیسون ارگیسو بابا آدم
ارقیطون
فرهنگ لغت هوشیار

ارقیطون

ارقیطون
از لاطینی آرکتولاپا، آراقیطون. اراقیطون. ارقطیون. باباآدم. مؤلف تحفهالمؤمنین گوید: معرّب از ارقیثون یونانی و آن نباتیست مزغّب، ساقش مربع و سست و قریب بذرعی و برگش مایل به استداره واکلیل او مایل بسرخی و تخمش بقدر زیره و از آن کوچکتر و سیاه و تندطعم و بیخش نرم و سفید و شیرین. در دوم گرم و خنک و لطیف و جالی و مجفف و در امراض دهان و دندان و درد سینه و نفث مده و تسکین درد مفاصل بی عدیل و نیم رطل از طبیخ او جهت عسرالبول و عرق النسا (نسا) و ضماد او جهت سوختگی آتش و مفاصل و شقاق و قرحۀ سرانگشتان که از برودت باشد نافع و مضر کلیه و مصلحش روغنها و قدر شربتش تا شش درهم و بدلش شیح است ومؤلف مالایسع گوید که: صنف دیگر از او میباشد برگش شبیه به برگ کدو و از آن بزرگتر و صلب و مایل بسیاهی و مزغّب و بیخش بزرگ و سفید مجفف با قبض و محلل و ذرور برگ او جهت قروح خبیثه نافع و بدستور ضماد تازۀاو و طلاء مدقوق او جهت درد مفاصل که باحکه ای باشد بی عدیل و چون دو درهم بیخ او را با مثل او حب صنوبر بنوشند جهت تنقیۀ چرک شش نافع است. و رجوع به ارقطیون و اراقطیون و تذکرۀ ضریر انطاکی (ارقیطون) شود، پناه بکسی دادن. (تاج المصادر بیهقی). زنهار دادن، مهلت دادن. (منتهی الأرب) ، گناه نهادن. گناه بر کسی نهادن. (تاج المصادر بیهقی) : ارکی علیه، گناه نهادبر وی و بد گفت. (منتهی الأرب) ، ارکاءجند، ساخته و آماده کردن لشکر. (منتهی الأرب). مهیاکردن لشکر: ارکی لهم جنداً، تأخیر و درنگ کردن در کاری: ارکنی الی کذا. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا

اراقیطون

اراقیطون
گیاهی پایا از خانوادۀ کاسنی با برگ های پهن و گل های کروی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته، اَرقیطون، باباآدَم
اراقیطون
فرهنگ فارسی عمید

اراقیطون

اراقیطون
آراقیطون. اَرقیطون. باباآدم. مندوس. و ریشه باباآدم ریشه آنست
لغت نامه دهخدا

ارقطیون

ارقطیون
نوعی گیاه. اثوس. ارقطورون. ارقطون، رودی به اسپانیا که از پیرنه (جبال البرانس) سرچشمه گیرد و بنبلونه را مشروب کند و در ویلاّ فرانکا به اَراگُن ریزد و طول آن 160 هزار گز است
لغت نامه دهخدا

اقریطون

اقریطون
معروف به مزین. طبیبی بوده بعد از بقراط و پیش از جالینوس و او راست: کتاب الزینه. (ابن الندیم). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی و عیون الانباء شود، مردپوست رفته بینی از گرما و سخت سرخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آنکه پوست وی رنگین و سرخ باشد. (ناظم الاطباء) ، بسیار الحاح کننده در سؤال. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا