جدول جو
جدول جو

معنی ابریشمی

ابریشمی
آنچه از ابریشم بافته یا ساخته شده باشد
ابریشم فروش، فروشندۀ قز، پیلور، قزّاز، پیله ور
نرم مانند ابریشم
در پزشکی کاپوت
تصویری از ابریشمی
تصویر ابریشمی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ابریشمی

ابریشمی

ابریشمی
منسوب به ابریشم. ابریشم فروش، ابریشم تاب، (مستحدث) غلافی از لاستیک و مانند آن که برای حفظ از سرایت امراض مقاربتی آلت رجولیت را بدان پوشانند کاپوت. یا دستمال ابریشمی. دستمال بافته از ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار