معنی هر آینه هر آینه به طور قطع و یقین، حتماً، حتم، شیرین، قطعاً، به یقین، یقیناً، حقاًهرگاه تصویر هر آینه فرهنگ فارسی عمید
سر بینه سر بینه جایی در حمام که در آن جامه کنند و به داخل حمام روند رختکن گرمابه:) امیر ارسلان برخاست باتفاق قمر وزیر به حمام رفت و در سربینه لباس از تن بیرون کرد... . (امیر ارسلان محجوب جیبی 210) فرهنگ لغت هوشیار
هرآیینه هرآیینه هرآینه: (هرآیینه خردداری ودانی که توامروز درشهرکسانی) (ویس ورامین) -2 هرآینه فرهنگ لغت هوشیار
چار آینه چار آینه چهارآیینه، نوعی لباس جنگی شامل چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند فرهنگ فارسی عمید