جدول جو
جدول جو

معنی هامراه

هامراه
همراه، رفیق، موافق، هم قدم، دو تن که با هم راه بروند، آنچه قابل حمل و جابه جایی است
تصویری از هامراه
تصویر هامراه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هامراه

هامراه

هامراه
مُرَکَّب اَز: هام (= هم، + راه، مزید همراه) به معنی همراه، رفیق، رفیق راه، رفیق سفر، (از برهان) (از فرهنگ نظام) (از ناظم الاطباء) :
سگ و گربه همسایه و هامراه
به دزدی شب و روز پویان به راه،
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 226)
لغت نامه دهخدا

همراه

همراه
رفیق، برای مِثال همراه اگر شتاب کند همره تو نیست / دل در کسی مبند که دل بستۀ تو نیست (سعدی - ۱۰۶)، موافق، هم قدم، دو تن که با هم راه بروند، آنچه قابل حمل و جابه جایی است
همراه
فرهنگ فارسی عمید