مُرَکَّب اَز: هام (= هم، + راه، مزید همراه) به معنی همراه، رفیق، رفیق راه، رفیق سفر، (از برهان) (از فرهنگ نظام) (از ناظم الاطباء) : سگ و گربه همسایه و هامراه به دزدی شب و روز پویان به راه، فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 226)
رفیق، برای مِثال همراه اگر شتاب کند همره تو نیست / دل در کسی مبند که دل بستۀ تو نیست (سعدی - ۱۰۶)، موافق، هم قدم، دو تن که با هم راه بروند، آنچه قابل حمل و جابه جایی است