معنی ور شکستن - فرهنگ فارسی عمید
معنی ور شکستن
- ور شکستن
- شکست خوردن در معامله، واماندن در کسب و تجارت، ورشکسته شدن، زیان دیدن
تصویر ور شکستن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ور شکستن
پر شکستن
- پر شکستن
- شکستن بال و پر مرغ، با هم جمع کردن مرغ پر را برای پریدن
فرهنگ لغت هوشیار
وا شکستن
- وا شکستن
- مجددا شکستن باز شکستن، خم کردن دولا کردن، (والفتح سر انگشتان سوی کف و اشکستن)
فرهنگ لغت هوشیار
ورشکستن
- ورشکستن
- ورشکست شدن. مفلس شدن. نادار و پریشان گشتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پل شکستن
- پل شکستن
- خراب کردن پل. یا پل شکستن بر. محروم ماندن بی نصیب شدن، بی بهره گردانیدن: (دشمنان از داغ هجرش رسته اند پل همه بر دوستان خواهد شکست) (خاقانی)، غرق کردن
فرهنگ لغت هوشیار