جدول جو
جدول جو

معنی نوایب

نوایب
نایبه ها، حادثه ها، بلاها، مصیبت ها، جمع واژۀ نایبه
تصویری از نوایب
تصویر نوایب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نوایب

نوایب

نوایب
نوائب. مصائب و سختی های زمانه. جَمعِ واژۀ نائبه. رجوع به نائبه شود: ندانسته ای که چون نوایب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود... گوهر آن را بر محک عقل باید زد. (سندبادنامه ص 99). هرکه از علوم تواریخ اعراض کند دست زمانه بر وی دراز شود و از جوانب نوایب روی به وی نهد. (تاریخ بیهقی ص 11). و مردم را از حدت مضارب نوایب نگاه دارد. (تاریخ بیهقی ص 7)
لغت نامه دهخدا

ذوایب

ذوایب
جمع ذوابه. پیشانیها، روییدنگاههای موی بر پیشانی، گیسوان
ذوایب
فرهنگ لغت هوشیار

شوایب

شوایب
شائبه ها، عیب ها، آلودگی ها، آمیختگی ها، شک و گمان ها، جمعِ واژۀ شائبه
شوایب
فرهنگ فارسی عمید