معنی نواصب
نواصب
ناصب ها، نصب کننده ها، برپا کننده ها، جمع واژۀ ناصب
تصویر نواصب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نواصب
نواصب
نواصب
جمع ناصب، بر پا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
نواصی
نواصی
جمعِ واژۀ ناصیه، پیشانی، موی پیش سر
فرهنگ فارسی عمید
نوایب
نوایب
نایبه ها، حادثه ها، بلاها، مصیبت ها، جمعِ واژۀ نایبه
فرهنگ فارسی عمید
نوائب
نوائب
مصیبتها، سختیها و کارهای دشوار
فرهنگ لغت هوشیار
نوایب
نوایب
مصائب و سختیهای زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
نواصی
نواصی
جمع ناصیه، موی پیش سر، پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
نواصح
نواصح
جمع ناصحه، دوزندگان، پاکدلان، باران پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار
نوایب
نوایب
جمع نائبه، پیش آمدها، حوادث
فرهنگ فارسی معین
نواصی
نواصی
جمع ناصیه
فرهنگ فارسی معین