ساده ترین اسید امینه (منوپپتید) است که دارای دو اتم کربن میباشد. یک کربن آن متعلق به عامل اسیدی است و کربن دیگر کربن رادیکال این جسم است که بان یک عامل امین و دو ئیدرژن متصل است. مزه اش شیرین است و در صفرا نیز وجود دارد. گلیکوکل تنها اسید امینه ایست که برنورپلاریزه بی تاثیر است چون کربن نا متقارن در فرمولش ندارد گلیسین
موضعی است در بیرون مدینه به جانب بقیع، و عثمان آنجا را بخرید و بر قبرستان بقیع بیفزود، و کوکب نام مردی از انصار بوده که بدان اضافه شده است. (معجم البلدان) (عقد الفرید ج 5 ص 43)
عبارت از قوسی است از فلک البروج که از اول حمل شروع میشود و بمکان کوکب میرسد و آن را تقویم کوکب نیز نامند چنانکه اگر مکان کوکب حقیقی باشد طول حقیقی خواهد بود و اگر مرئی باشد طول هم مرئی خواهد بود. و اگر مکان کوکب بر نفس اول حمل باشد درین هنگام آن را تقویمی نخواهد بودو حرکتی را که بدان کوکب قوس موسوم به طول را قطع میکند، حرکت تقویمی و حرکت طولی نامند و گاهی طول بر این حرکت نیز اطلاق شود، و معنی مکان کوکب در ذیل کلمه مکان یاد خواهد شد انشأاﷲ. آنچه از تصانیف فاضل عبدالعلی بیرجندی مستفاد میشود چنین است. و در توضیح التقویم مسطور است که طول کوکب را چنانچه مسمی به تقویم کوکب کنند مسمی بهیئت کوکب نیز کنند - انتهی
گلی را گویند که در کوزه ها گذاشته به مجلس آورند، مانند: نسرین و نرگس. (انجمن آرا). نسرین. (برهان) (جهانگیری). گل نسرین که گل مشکی نیزگویند و به هندی سیوتی خوانند. (فرهنگ رشیدی). گلی سفید مشابه گل نسرین مگر قدری از آن کلان باشد و در خوشبویی کم. (غیاث). گل سفید. (آنندراج) : کنون خالی نباید کوزه از می چون گل کوزه پر از شبنم شد ارچه پر نگردد کوزه از شبنم. میرخسرو (از آنندراج). در گل کوزه نگر تا باد را در کوزه کرد یاسمن آن دیده بهر خنده دندان کرده باز. خسرو (از فرهنگ رشیدی). گل کوزه ز دور چرخ گردان ندید از خاک پاک سندگردان. خسرو دهلوی. ، بعضی تصریح کرده اند که گل کوزه و گل صدبرگ که گلی است دیگر زرد و سرخ رنگ فارسی هندوستان است. و بعضی اطبای این زمان در این دیار گل نسرین همین گل کوزه را گویند و بعضی نسترن خوانند و گلقند آنرا بهتر از گلقندگل سرخ دانند. (آنندراج) ، نرگس را هم گفته اند چه قلم آنرا در کوزه ها کرده در خانه نهند. (برهان)
مُرَکَّب اَز: گل + کوب، کوبیدن + ی، پسوند حاصل مصدر، اسم معنی، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، سیر و گشتی باشد که در اول بهار کنند و آن چنان بود که مقدم بر جمیع گلها گل زردی بشکفد و مردمان از آن گل بسیار بچینند و بر باغها رفته در حوضهای باغ ریزند و جشن کنند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، سیر و گردش در باغ در فصل بهار. (ناظم الاطباء) : خدایگان جمال و خلاصۀ خوبی به باغ عقل درآمد برسم گل کوبی. مولوی
کسی که گچ نخاله کوبد کوبنده گچ، قسمی تخماق که با آن گچ کوبند و آن آلتی است و زین و درشت دارای دسته، از حرکات زمینی در ورزش ژیمناستیک و آن نیم پشتکی است که پاها در هنگام فرود آمدن بسته است