معنی فاضح تصویر فاضح فاضح رسوا کننده، آشکار کننده، روشن، آشکار مثلاً دلیل فاضحرسوا کننده، آشکار کننده، روشن، آشکار مثلاً دلیل فاضح فرهنگ فارسی عمید