جدول جو
جدول جو

معنی علف چر

علف چر
زمینی که محصولات باقی مانده در آن به مصرف چرا می رسد، پولی که دامدار در برابر چرای دام به صاحب زمین دارای آب و علف می دهد
تصویری از علف چر
تصویر علف چر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علف چر

علف چر

علف چر
چرک، چرا گاه چرنده علف علفخوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود: علف چر مالهای ما روزی یک خروار است، زمینی پر غلف که گاو و گوسفند و جز آن - ها در آن چرند مرتع
فرهنگ لغت هوشیار

علف چر

علف چر
علف خوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود، مرتع
علف چر
فرهنگ فارسی معین

علف بر

علف بر
داره دهره ابزاریست از نوع داس کمانی شکل که در طویله به وسیله آن یونجه و امثال آن را بریده به چهارپایان دهند
فرهنگ لغت هوشیار

علف بر

علف بر
وسیله ای شبیه داس که بر پایه ای چوبی نصب می کنند و با آن دسته های یونجه یا علف دیگر را به تکه های کوچک برش می دهند و در توبره یا آخور چهارپایان می ریزند
فرهنگ فارسی عمید

علف بر

علف بر
ابزاری است از نوع داس، که در طویله بوسیلۀ آن یونجه و امثال آن را بریده به چهارپایان میدهند. ارۀ کمان شکل که بر پایه ای نصب کنند و بدان دسته های یونجه و علف را به قطعات کوچک بُرند و به ستور دهند
لغت نامه دهخدا

علف خرس

علف خرس
کنایه از ویژگی چیز بی ارزشی که به راحتی به دست می آید
علف خرس
فرهنگ فارسی عمید

علی چپ

علی چپ
خود را به کوچه علی چپ زدن، خود را بی اعتنا نشان دادن به موضوع
علی چپ
فرهنگ لغت هوشیار