جدول جو
جدول جو

معنی عبده

عبده
عابد، عبادت کننده، پرستنده، آنکه خدا را پرستش می کند
تصویری از عبده
تصویر عبده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عبده

عبده

عبده
جمع عبد، بند گان، توانایی، ماند گاری، جاودانگی، فربهی، بویه کوب، ننگ، جمع عابد به معنی پرستندگان
فرهنگ لغت هوشیار

عبده

عبده
ابن یزید (الطبیب) بن عمرو بن علی، از تمیم. شاعری بزرگ است که عهد جاهلیت و اسلام را دریافت. وی مردی شجاع بودو با مثنی بن حارثه و نعمان و جز آن در مدائن و غیره در جنگ با ایرانیان شرکت کرد. وی صاحب مرثیه ای است که از جملۀ آن است: و ماکان قیس هلکه هلک واحد. او در حدود سال 25 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

بعده

بعده
بازه، دور اندیشی، دورا، بیگانگی (بازه فاصله)، سرزمین دور
بعده
فرهنگ لغت هوشیار