جدول جو
جدول جو

معنی شارژ

شارژ
مقدار برق یک دستگاه، عمل ذخیره کردن برق در یک دستگاه، هزینه ای که در ازای خدمات ارائه شده به کسی داده می شود، کنایه از شاد وسرحال
تصویری از شارژ
تصویر شارژ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شارژ

شارژ

شارژ
بار، حمل، مقدار برق لازم برای باتری، هزینه ای که ساکنان یک مجتمع مسکونی برای خدمات و نگه داری از مجتمع می پردازند، هزینه سرانه خدمات (واژه فرهنگستان)، پر، اشباع، در فارسی به معنای شاد، سرحال
شارژ
فرهنگ فارسی معین