جدول جو
جدول جو

معنی سلسله جنبان

سلسله جنبان
کسی که گروهی را به طریقی تحریک و رهبری کند، باعث، محرک، سلسله جنباننده
تصویری از سلسله جنبان
تصویر سلسله جنبان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سلسله جنبان

سلسله جنبان

سلسله جنبان
زنجیره جنبان، دوده برانداز شورشی، انگیزه آنکه زنجیر را جنباند، محرک باعث سبب وسیله، عاصی طاغی
فرهنگ لغت هوشیار

سلسله جنبان

سلسله جنبان
آنکه زنجیر را جنباند. (فرهنگ فارسی معین). سبب و وسیله و باعث و موجب. (ناظم الاطباء). محرک. باعث. سبب. وسیله. (فرهنگ فارسی معین) :
دولت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود.
وحشی.
باد بهار سلسله جنبان صحبت است
موج شراب دام پریزاد عشرت است.
صائب.
، کفیل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سلسله جنبانی

سلسله جنبانی
عمل سلسله جنبان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

سلسله جنباندن

سلسله جنباندن
کنایه از به حرکت درآوردن سلسله
تکان دادن زنجیر
به حرکت درآوردن و وادار ساختن گروهی به کاری
سلسله جنباندن
فرهنگ فارسی عمید