معنی زداییدن زداییدن زُداییدَن زدودن، پاک کردن، پاکیزه ساختن، زداییدن، پاک کردن زنگ از فلز زدودن، پاک کردن، پاکیزه ساختن، زداییدن، پاک کردن زنگ از فلز تصویر زداییدن فرهنگ فارسی عمید