ترجمه کلمه فرانسه دکستروژیر بمعنی مایل براست. متمایل براست. گردنده بطرف راست است، (اصطلاح فیزیک) مادّه ای است که سطح پلاریزاسیون را براست منحرف کند. (مانند گلوکز). کلمه راست گردان را در کتب علمی و فارسی بجای دکستروژیر بمفهوم علمی برگزیده اند. رجوع به گیاهشناسی گل گلاب ص 10 شود
دهی است از دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک که در 16هزارگزی جنوب خاوری کمیجان واقع است. محلی است کوهستانی، سردسیر، و سکنۀ آن 161 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات دیمی، انگور، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیبافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
شخصی را گویند که بر در خانه ها رود و گدائی کند. (برهان) ، جام باز. آنکه بشقاب و کاسه و مانند آن را ببازی بر سر چوبی گرداند. (ناظم الاطباء) : هر که چون لاله کاسه گردان شد زین جفا رخ بخون بشوید باز. حافظ
مستقیم گشتن. استقامت یافتن. به استقامت رسیدن. از کجی و انحناء بیرون آمدن. اطراد، راست و مستقیم گردیدن. سد، راست و استوار گردیدن. (منتهی الارب) ، مطابق شدن. یکی شدن. هم آهنگی یافتن. اعتدال، راست گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به راست گشتن شود