معنی راس راس واحد شمارش چهارپایان مثلاً ده راس گاو، ده راس گوسفند، بلندی و بالای چیزی، کنایه از سرور و بزرگ و مهتر قوم، کنایه از اول چیزی تصویر راس فرهنگ فارسی عمید
راس راس آنچه در بالای گردن انسان و جلو گردن حیوان قرار دارد، سر، رئوس، سید، آقا، مهتر، رئیس، سرور فرهنگ لغت هوشیار
راس راس بمعنی راه باشد چه سین و ها را به یکدیگر تبدیل کنند چنانکه خروس و خروه، (انجمن آرای ناصری)، به لغت زند و پازند راه و جاده را گویند که به عربی طریق و صراط خوانند، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، مخفف راسو، موش خرما، (شعوری ج 2 ص 7) لغت نامه دهخدا
راس راس سر، کله، انتها، قله، نوک، بالا، فوق تا، عدد، واحد، بزرگ، رئیس، مهترمتضاد: مرئوس فرهنگ واژه مترادف متضاد