جدول جو
جدول جو

معنی دیوسیما

دیوسیما
دیوچهر، دیوچهره، کسی که چهره و اندامش مانند دیو باشد
تصویری از دیوسیما
تصویر دیوسیما
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دیوسیما

دیوسیما

دیوسیما
دیوچهر. که چهره ای چون دیو دارد. کریه المنظر:
ببرد از پریچهرۀ زشتخوی
زن دیوسیمای خوش طبع گوی.
سعدی
لغت نامه دهخدا

دیوراما

دیوراما
شیوه ای از نمایش که در آن به پرده های نقاشی شده از مناظر، نورهای گوناگون می تابانند و تماشاگران برای تماشای آن، در تاریکی قرار می گیرند
دیوراما
فرهنگ فارسی عمید

دیویسنا

دیویسنا
در آیین زردشتی پرستندۀ دیوها. پروردگار باطل یا پیرو دین باطل. مقابل مزدیسنا. گویند مقصود از دین باطل دین غیر ایرانی است. در اوستا غالباً دیویسنا برای تورانیان آمده است و در بسیاری موارد با دروغ پرستنده یکجا استعمال شده است. (دائره المعارف فارسی). دین آریایی قدیم شرک و پرستش قوای طبیعت بود و این نام را زرتشت بدین دین داد. (یادداشت مؤلف). رجوع به مزدیسنا شود
لغت نامه دهخدا

دیوراما

دیوراما
طریقه ای در نمایش صحنه ها که در آن بوسیلۀ تصویری که به طرز خاصی بر پرده ای بدون کناره های آشکار نقاشی شده است و به کمک بازیگری نوربر پرده مناظری متغیر بنظر تماشاگران که در تاریکی قرار دارند میرسانند. این نام به پردۀ نقاشی و به محل نمایش نیز اطلاق شود. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

دیوسیرت

دیوسیرت
شیطان صفت. آنکه خلق و خوی دیو دارد. بد خلق و خوی:
ز رقیب دیوسیرت بخدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را.
حافظ
لغت نامه دهخدا