گوشواره. (برهان) (جهانگیری). داجک. شنف: آن شیهه ای که مرکب تندت همی زند بر خنگ آسمان چو نوای چکاوک است وان نعل کهنه ای که بیفتد زپای او در گوش اختران فلک لعل داچک است. شرف شفروه (در صفت اسب ممدوح)
مصغر دانه مطلق دانه (از گندم جو ماش عدس وجز اینها)، آشی که بهنگام دندان بر آوردن کودک با گندم و ماش و عدس و جز آنها و کله و پاچه گوسفند پزند و بخانه های خویشان و دوستان فرستند دانکو