جدول جو
جدول جو

معنی داچک

داچک
گوشواره، زیوری که زنان در پرۀ گوش خود آویزان می کنند
تصویری از داچک
تصویر داچک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با داچک

داچک

داچک
گوشواره. (برهان) (جهانگیری). داجک. شنف:
آن شیهه ای که مرکب تندت همی زند
بر خنگ آسمان چو نوای چکاوک است
وان نعل کهنه ای که بیفتد زپای او
در گوش اختران فلک لعل داچک است.
شرف شفروه (در صفت اسب ممدوح)
لغت نامه دهخدا

دانک

دانک
مصغر دانه مطلق دانه (از گندم جو ماش عدس وجز اینها)، آشی که بهنگام دندان بر آوردن کودک با گندم و ماش و عدس و جز آنها و کله و پاچه گوسفند پزند و بخانه های خویشان و دوستان فرستند دانکو
فرهنگ لغت هوشیار

دادک

دادک
دادا، دده، خدمتکار پیر، رئیس عدالت خانه، دادبیگ، برای مِثال همه بادش ز حاجب وز امیر / همه لافش ز دادک وز وزیر (سنائی - لغت نامه - دادک)
دادک
فرهنگ فارسی عمید

دانک

دانک
آشی که با گندم و جو و عدس و ماش و نخود و امثال آن ها بپزند، آش هفت دانه
دانک
فرهنگ فارسی عمید