معنی بدزندگانی بدزندگانی آنکه زندگانیش به سختی می گذرد، بدروزگار، شرور، بدجنس آنکه زندگانیش به سختی می گذرد، بدروزگار، شرور، بدجنس تصویر بدزندگانی فرهنگ فارسی عمید