معنی آهاردار - فرهنگ فارسی عمید
معنی آهاردار
- آهاردار
- جامه یا پارچه ای که به آن آهار زده باشند، دارای آهار
تصویر آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آهاردار
آهاردار
- آهاردار
- آهارزده، آهارکرده: کاغذ آهاردار، چلوار آهاردار
لغت نامه دهخدا
جهاندار
- جهاندار
- نگهبان جهان پادشاه سلطان، مدیرامور جهان پادشاهی که مملکت را نیکو اداره کند مقابل جهانگیر
فرهنگ لغت هوشیار