معنی مشارفت - فرهنگ فارسی عمید
معنی مشارفت
- مشارفت
- به یکدیگر فخر کردن به شرف و بزرگی، مطلع شدن بر چیزی، سمت اشراف و مفتشی داشتن بر کسی
تصویر مشارفت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مشارفت
مشارفت
- مشارفت
- تفاخر کردن بحسب و بزرگی، مطلع شدن بر چیزی، سمت اشراف و مفتشی بر کسی داشتن: گفت: اگر بیند ملک مرا برسالت فرستد وامینی را بمشارفت با من نامزد کند
فرهنگ لغت هوشیار
مشارفت
- مشارفت
- تفاخر کردن به حسب و بزرگی، مطلع شدن بر امری، سمت اشرافی و مفتش بر کسی داشتن
فرهنگ فارسی معین
مشارفه
- مشارفه
- مشارفه و مشارفت در فارسی خود ستایی خود برتر دانی، آگاهی، والایی، نزدیک شدن، برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
معارفت
- معارفت
- یکدیگر را شناختن، باهم اظهار آشنایی کردن، شناخت یکدیگر، اظهار آشنایی
فرهنگ لغت هوشیار