معنی گراییدن
- گراییدن
- قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراه، گراهش، گراهیدن، گرایستن،
برای مثال به کژّی و ناراستی کم گرای / جهان از پی راستی شد به پای (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۵) ، در همه کاری که گرایی نخست / رخنۀ بیرون شدنش کن درست(نظامی۱ - ۷۰)
