گذشتن، گذر کردن، برای مثال هر که نامخت از گذشت روزگار / نیز ناموزد ز هیچ آموزگار (رودکی - ۵۳۲) بخشش، بخشایش، صرف نظر کردن از چیزی گذشت داشتن: عفو و بخشایش داشتن گذشت کردن: عفو کردن، بخشودنگذشتن، گذر کردن، برای مِثال هر که نامخت از گذشت روزگار / نیز ناموزد ز هیچ آموزگار (رودکی - ۵۳۲) بخشش، بخشایش، صرف نظر کردن از چیزی گذشت داشتن: عفو و بخشایش داشتن گذشت کردن: عفو کردن، بخشودن