معنی کبودی کبودی کبود بودن، لکه ای که بر اثر ضربه بر روی پوست ایجاد می شودخال که با نیل و سوزن بر پوست بدن ایجاد کنند، خال کوبی، خالکوبی، وشمکبودی زدن: خال کوبی کردن، برای مثال بر تن و دست و کتف ها بی گزند / از سر سوزن کبودی ها زدند (مولوی - ۱۵۵) تصویر کبودی فرهنگ فارسی عمید
کبوده کبوده تبریزی در برخی از کتب (کبوده) مرادف با سپیدار نیز ذکر شد است. یا چوب کبوده. چوبی است بسیار نرم که خاتم مستقمیا روی آن چسبیده شود فرهنگ لغت هوشیار