جدول جو
جدول جو

معنی غیض

غیض
کم شدن و فرونشستن آب، فروشدن آب به زمین، قلیل، اندک
غیضی از فیضی: کنایه از اندکی از بسیاری
تصویری از غیض
تصویر غیض
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غیض

غیض

غیض
آنچه از خرمابن برآید، مانند دو نعل برهم نهادۀ تیزاطراف و میان آن بار آن نهاده، یا شکوفۀ نخستین خرما، یا عجم که از لیف خرمابن برآید و بخورند آن را، (منتهی الارب)، طَلع یا عَجم که ازلیف خود بیرون آید و همه آن را بخورند، (از اقرب الموارد)، ولیع، محتوای طلع، آنچه در درون طلع است
لغت نامه دهخدا

غیض

غیض
اَلغیض، جایی است میان کوفه و شام. اخطل گوید:
فهو بها سی ّءظناً و لیس له
بالبیضتین و لا بالغیض مدّخر.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا