جدول جو
جدول جو

معنی طناب انداختن

طناب انداختن
کمند انداختن، با کمند کسی را گرفتار ساختن
ریسمان به گردن کسی انداختن و او را خفه کردن
تصویری از طناب انداختن
تصویر طناب انداختن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طناب انداختن

طناب انداختن

طناب انداختن
دار کشیدن، کمند انداختن کمند انداختن گرد کسی یا چیزی، خفه کردن با طناب و کمند
فرهنگ لغت هوشیار

کباب انداختن

کباب انداختن
کباب پختن: (حسن میخواهند مستانرا بشمع و گل چه کار ک هر که روشن کرده آتش ما کباب انداختیم) (محمد قلی سلیم)
کباب انداختن
فرهنگ لغت هوشیار