معنی صیقل صیقل زدودن زنگ، زدایندۀ زنگ فلز یا آینه، جلادهنده، برای مثال آهنی را که موریانه بخورد / نتوان برد از او به صیقل زنگ (سعدی - ۹۳)، صیقلیصیقل خوردن (پذیرفتن، گرفتن): زدوده شدن، جلا یافتنصیقل زدن (دادن، کردن): زدودن، جلا دادن تصویر صیقل فرهنگ فارسی عمید