جدول جو
جدول جو

معنی صدم

صدم
زدن دو چیز سخت به هم، کوبیدن، رسیدن کاری سخت و بزرگ
تصویری از صدم
تصویر صدم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صدم

صدم

صدم
کوفتن، تنه زدن، بر خورد با دشواری صدمین: نادرست نویسی سدم سدمین (همگی واژه های پارسی که با سد آغاز می شود در روش فارسی نویسان با صاد می آید که نادرست است) کوفتن به هم کوفتن، کاری سخت رسیدن، از مرتبه صد
فرهنگ لغت هوشیار

صدم

صدم
کوفتن. (منتهی الارب). بهم باکوفتن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). یقال: صدم الجدار صدماً، اذا ضربه بسده. (بحر الجواهر) ، زدن چیزی سخت را به چیزی سخت مثل آن. (منتهی الارب) ، رسیدن کاری بزرگ. (منتهی الارب). کاری صعب رسیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، راندن سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

آدم

آدم
نخستین بشری که خدا آفرید، مودب، باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد
آدم
فرهنگ نامهای ایرانی