جدول جو
جدول جو

معنی سایه رو

سایه رو
در سایه رونده، کنایه از شب رو، کنایه از شب زنده دار
تصویری از سایه رو
تصویر سایه رو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سایه رو

سایه رو

سایه رو
کنایه از شب زنده دار. (برهان) (آنندراج). شب زنده دار. (شرفنامه) ، کنایه از دزد و عیار و شب رو. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سایه ور

سایه ور
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار

ساده رو

ساده رو
پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، برای مِثال چو خواهی که قدرت بماند بلند / دل ای خواجه در ساده رویان مبند (سعدی۱ - ۴۷)، زیبا
ساده رو
فرهنگ فارسی عمید

سیاه رو

سیاه رو
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار، رسوا، شرمنده، روسیاه
سیاه رو
فرهنگ فارسی عمید