معنی سابقه سالار - فرهنگ فارسی عمید
معنی سابقه سالار
- سابقه سالار
- قافله سالار، کاروان سالار، پیشرو کاروان، پیشرو لشکر، سالار سپاه، سرآغاز، برای مثال سابقه سالار جهان قدم / مرسله پیوند گلوی قلم (نظامی۱ - ۳)
تصویر سابقه سالار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سابقه سالار
سابقه سالار
- سابقه سالار
- سپهسالار، کاروانسالار، پیامبر اسلام پیشرو قافله امیر کاروان، فرمانده لشکر سالار سپاه، پیغمبر اسلام
فرهنگ لغت هوشیار
سابقه سالار
- سابقه سالار
- سرلشکر. (شرفنامۀ منیری) (برهان قاطع) (آنندراج) (شمس اللغات). پیشرو لشکر بزرگ کاروان نظامی. (فرهنگ خطی کتاب خانه مؤلف). مقدمه و امیر کاروان وپیشرو قافله. (شمس اللغات). امیر کاروان. (شرفنامۀمنیری). قافله باشی. (برهان قاطع) (آنندراج). سردار. (غیاث اللغات). کاروان سالار. قافله سالار، سرآغاز. اول الاولین. (گنجینۀ گنجوی) :
سابقه سالار جهان قدم
مرسله پیوند گلوی قلم.
نظامی (مخزن الاسرار ص 2)
لغت نامه دهخدا
سابقه سالار
- سابقه سالار
- کنایه از حضرت رسالت. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ ناظم الاطباء) (شعوری) (مؤید الفضلا) (فرهنگ خطی کتاب خانه مؤلف لغت نامه)
لغت نامه دهخدا