جدول جو
جدول جو

معنی ژوردوزی

ژوردوزی
نوعی دوختن تزیینی شبکه مانند در پارچه با دست یا چرخ
تصویری از ژوردوزی
تصویر ژوردوزی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ژوردوزی

نواردوزی

نواردوزی
نوار دوختن. اطراف جامه یا چادر و خیمه نوار دوختن
لغت نامه دهخدا

نوروزی

نوروزی
منسوب به نوروز: مربوط به جشن نوروز یا ایام نوروز باد نوروزی. یا پادشاه نوروزی (میر نوروزی)، یا مرغ نوروزی. مرغ قهقهه (کاکی)، یا میر نوروزی. یا میر نوروز (میر)، عیدیی که در جشن نوروز دهند: (در اثنای سخن مه پری بر سبیل مزاح از روح افزا نوروزی طلبید... گفت: ای شاه خوبان بنوروزی از برای تو کنزکی خریده ام و پروده ام) (سمک عیار 50: 1)، مالیات عوارضی که بهنگام نوروز وصول میشد
فرهنگ لغت هوشیار

زردوزی

زردوزی
عمل زردوز، هنر دوختن و نقش و نگار کردن بر پارچه و جامه با تارهای زر
زردوزی
فرهنگ فارسی عمید

اردوزی

اردوزی
قریه ای است در قریب یکساعته راه از ملطیه در بالای ولایت دیار بکر و آن مخرج نهر بکارباشی است. سکنۀ آن ارمن باشند. (ضمیمۀ معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

رودوزی

رودوزی
دوخت و دوزی که درظاهر و روی کفش و لباس و توشک و توشک صندلی اتومبیل و امثال آنها بکنند، در مقابل تودوزی یا زیردوزی
لغت نامه دهخدا

دوروزی

دوروزی
دوروزه. منسوب به دوروز، کنایه است از صحت و تندرستی. (آنندراج) (از لغت شوشتر) (جهانگیری) (برهان) :
همی خواهم از داور کردگار
دوروزی ده پاک پروردگار.
فردوسی.
دوروزی و درستی مرترا باد
مباد از بخت بر جان تو بیداد.
(ویس و رامین).
، کنایه است از کار بی قوام و بقا. (از آنندراج). رجوع به دوروزه شود
لغت نامه دهخدا

نوروزی

نوروزی
دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 22 هزارگزی مشرق صفی آباد و 4 هزارگزی مغرب جادۀ سلطان آباد به صفی آباد، در منطقۀکوهستانی معتدل هوائی واقع است و 538 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و زیره و پنبه، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا