منسوب به نوروز: مربوط به جشن نوروز یا ایام نوروز باد نوروزی. یا پادشاه نوروزی (میر نوروزی)، یا مرغ نوروزی. مرغ قهقهه (کاکی)، یا میر نوروزی. یا میر نوروز (میر)، عیدیی که در جشن نوروز دهند: (در اثنای سخن مه پری بر سبیل مزاح از روح افزا نوروزی طلبید... گفت: ای شاه خوبان بنوروزی از برای تو کنزکی خریده ام و پروده ام) (سمک عیار 50: 1)، مالیات عوارضی که بهنگام نوروز وصول میشد
دوروزه. منسوب به دوروز، کنایه است از صحت و تندرستی. (آنندراج) (از لغت شوشتر) (جهانگیری) (برهان) : همی خواهم از داور کردگار دوروزی ده پاک پروردگار. فردوسی. دوروزی و درستی مرترا باد مباد از بخت بر جان تو بیداد. (ویس و رامین). ، کنایه است از کار بی قوام و بقا. (از آنندراج). رجوع به دوروزه شود
دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 22 هزارگزی مشرق صفی آباد و 4 هزارگزی مغرب جادۀ سلطان آباد به صفی آباد، در منطقۀکوهستانی معتدل هوائی واقع است و 538 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و زیره و پنبه، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)