جدول جو
جدول جو

معنی رنگ و روغن

رنگ و روغن
رنگی که با روغن مخلوط کنند و به کار ببرند، تصویری که با رنگ آمیخته به روغن کشیده شده باشد، رنگ روغن
تصویری از رنگ و روغن
تصویر رنگ و روغن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رنگ و روغن

رنگ و روغن

رنگ و روغن
رنگی که مایه اصلی آمیخته با آن روغن مخصوص باشد رنگ روغن مقابل آبرنگ
فرهنگ لغت هوشیار

رنگ و روغن

رنگ و روغن
در اصطلاح نقاشی پرده ها و تابلوهایی را گویند که با رنگ آمیخته با روغن تصویر شده باشند. مقابل سیاه قلم و آب و رنگ
لغت نامه دهخدا

رنگ و روغنی

رنگ و روغنی
تصویری که با رنگ آمیخته با روغن کشیده شده باشد مقابل آبرنگی، نقاشیی که با رنگهای آمیخته با روغن صورت گیرد
فرهنگ لغت هوشیار

رنگ و روی

رنگ و روی
کنایه از رنگ و ظاهر چیزی، زیبایی و درخشندگی، رَنگِ رو، رَنگ و رو
رنگ و روی
فرهنگ فارسی عمید

رنگ روغن

رنگ روغن
رنگی که با روغن مخلوط کنند و به کار ببرند، تصویری که با رنگ آمیخته به روغن کشیده شده باشد، رَنگ و رُوغَن
رنگ روغن
فرهنگ فارسی عمید

رنگ و رو

رنگ و رو
کنایه از رنگ و ظاهر چیزی، زیبایی و درخشندگی، رَنگ و روی، رَنگِ رو
رنگ و رو
فرهنگ فارسی عمید

رنگ و رو

رنگ و رو
لون و ظاهر چیزی. لون و نمای چیزی.
- رنگ ورورفته، چیزی که لون و نما و ظاهر آن از حالت اصلی بگردیده باشد
لغت نامه دهخدا