جدول جو
جدول جو

معنی رختکن

رختکن
جایی در حمام، ورزشگاه و مانند آن برای عوض کردن لباس
تصویری از رختکن
تصویر رختکن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رختکن

رخت کن

رخت کن
اطاقی که درآن لباس خود را بیرون آورند و به رخت آویز آویزان کنند
رخت کن
فرهنگ لغت هوشیار

رخت کن

رخت کن
اتاقی که در آن لباس از تن درآورند و در جارختی گذارند، جایی از گرمابه که در آن لباس ها را از تن درآورند
رخت کن
فرهنگ فارسی معین

رخ کن

رخ کن
دهی از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. سکنۀ آن 86 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

رختن

رختن
مخفف ریختن:
از دهان تو همی آید غساک
پیر گشتی موی رختت از هباک.
طیان.
و رجوع به ریختن شود
لغت نامه دهخدا