معنی دور کردن دور کردن دور کَردَن چیزی را در فاصلۀ دور قرار دادن، کسی را از خود راندن یا به محل دور فرستادن چیزی را در فاصلۀ دور قرار دادن، کسی را از خود راندن یا به محل دور فرستادن تصویر دور کردن فرهنگ فارسی عمید