معنی دارالاماره - فرهنگ فارسی عمید
معنی دارالاماره
دارالاماره
سرای امیر، قصر فرمانروا، مقر فرماندار، ادارۀ حکومتی، شهری که والی یا امیر در آن اقامت دارد
تصویر دارالاماره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با دارالاماره
دارالاماره
دارالاماره
دیوانخانه، میر سرا سرای امیر، شهری که امیر یا والی در آن اقامت دارد پایتخت کرسی
فرهنگ لغت هوشیار
دارالاماره
دارالاماره
خانه امیر. حاکم نشین. ارگ. شهری که فرماندهی ایالت در آن است. مقر فرماندار: در هر جانب دارالاماره دیوانی مرتب. (ترجمه محاسن اصفهان ص 52)
لغت نامه دهخدا
دارالقمامه
دارالقمامه
جای اجتماع مردم، خانۀ زنان بدکار، عبادت گاه ترسایان
فرهنگ فارسی عمید
دارالقمامه
دارالقمامه
عبادت خانه ترسایان. (ناظم الاطباء). کنیسه، محل اجتماع زنان فاسقه. (ناظم الاطباء) : هفت پرده ست و زانیات در او همچو دارالقمامه بئس الدار. خاقانی. ، جای ریختن خاشاک و سرگین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.