هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید، تیغ، هر چیز شبیه تیغ گیاه، استخوان تیز ماهی خاریدن خار راه کسی شدن: کنایه از مانع کسی شدن خار مغیلان: درختچه ای خاردار که از آن صمغ عربی به دست می آید، مغیلان خار و خاشاک: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک خار و خس: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک، خار و خاشاک خار و خسک: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک، خار و خاشاک هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید، تیغ، هر چیز شبیه تیغ گیاه، استخوان تیز ماهی خاریدن خار راه کسی شدن: کنایه از مانع کسی شدن خار مغیلان: درختچه ای خاردار که از آن صمغ عربی به دست می آید، مغیلان خار و خاشاک: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک خار و خس: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک، خار و خاشاک خار و خسک: خرده و ریزۀ خار و کاه و گیاه خشک، خار و خاشاک