معنی حلوایی
- حلوایی
- حلوا پز، حلوافروش،
برای مثال تو خواهی آستین افشان و خواهی روی در هم کش / مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی ، آغشته به حلوا، علاقه مند به حلوا،(سعدی۲ - ۶۰۸) برای مثال معده حلوایی بود حلوا کشد / معده صفرایی بود سرکا کشد (مولوی۱ - ۸۱۵)
