جدول جو
جدول جو

معنی جان به سر کردن

جان به سر کردن
کسی را در حال جان دادن به هیجان آوردن و مضطرب ساختن
تصویری از جان به سر کردن
تصویر جان به سر کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جان به سر کردن

جان به در بردن

جان به در بردن
کنایه از زنده ماندن، نجات یافتن، از مهلکه گریختن، از خطر رهایی یافتن
جان به در بردن
فرهنگ فارسی عمید

جان به سر شدن

جان به سر شدن
به سختی جان دادن
مضطرب گشتن و ناراحت بودن
جان به سر شدن
فرهنگ فارسی عمید