معنی جاده - فرهنگ فارسی عمید
معنی جاده
- جاده
- راه وسیع و بزرگ، شاهراه، راه وسیع عمومی در خارج شهر
تصویر جاده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جاده
جاده
- جاده
- شاهراه، راه بزرگ
جاده صاف کن: کنایه از آن که وسیله پیشرفت یا پیروزی دیگران را فراهم می کند
فرهنگ فارسی معین
اجاده
- اجاده
- نیکو گردانیدن، نیک گفتن، نیک کردن، چیزی نیکو آوردن، نیک گفتاری، نیک کرداری
فرهنگ لغت هوشیار