معنی تمنیت - فرهنگ فارسی عمید
معنی تمنیت
- تمنیت
- آرزومند گردانیدن کسی به چیزی، آرزو در دل کسی افکندن
تصویر تمنیت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تمنیت
تمشیت
- تمشیت
- سرانجام دادن، کارگزاردن روان کردن برفتن آوردن براه انداختن، کار گزاردن سر و سامان دادن راندن تمشیت امور
فرهنگ لغت هوشیار
تملیت
- تملیت
- سر بار، یک لنگه از بار، بار کوچکی که بر پشت استر یا الاغ بگذارند و بر آن سوار شوند
فرهنگ فارسی عمید