جدول جو
جدول جو

معنی پس نشستن

پس نشستن
خود را پس کشیدن، در جنگ شکست خوردن و عقب نشینی کردن
تصویری از پس نشستن
تصویر پس نشستن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پس نشستن

پس نشستن

پس نشستن
بعقب رفتن لشکر در جنگی. عقب نشستن. عقب نشینی کردن
لغت نامه دهخدا

پست نشستن

پست نشستن
آسوده نشستن. راحت بودن. آرام داشتن. فارغ بال بودن. مستریح بودن. و نیز رجوع به پست شود
لغت نامه دهخدا

بست نشستن

بست نشستن
پناهنده شدن در مشهد مقدسی یا عتبه ای از اعتاب عالیات یا خانه یکی از مجتهدان و علمای بزرگ یا اصطبل شاهی یا تلگراف خانه و یا مجلس شورای ملی و جز آن. متحصن شدن. تحصن. پناه بردن به بست. رجوع به بست شود:
ای فکنده امل دراز آهنگ
بست منشین که نیست جای درنگ.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا