جدول جو
جدول جو

معنی پرحافظه

پرحافظه
آنکه حافظۀ قوی دارد، کسی که مطالب بسیار به یاد دارد
تصویری از پرحافظه
تصویر پرحافظه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرحافظه

پرحافظه

پرحافظه
که یاد بسیار دارد. که حافظۀ قوی دارد. که بسیار چیز بیاد تواند سپرد و بیاد تواند آورد. ذِکّیر
لغت نامه دهخدا

محافظه

محافظه
محافظه و محافظت در فارسی: خوا پاری نیکاستاری دارش پهره نگهداری پاساد نگهبانی پایش پیره (گویش هراتی)
فرهنگ لغت هوشیار

محافظه

محافظه
پیوسته بودن بر کاری. حفاظ، باز داشتن از چیزهای ناروا. (منتهی الارب). حفاظ. (منتهی الارب) ، نگاهبانی کردن. (منتهی الارب) (ترجمان علامه جرجانی). رجوع به محافظت شود
لغت نامه دهخدا

محافظه

محافظه
محافظت. محافظه. رجوع به محافظت و محافظه شود
لغت نامه دهخدا

حافظه

حافظه
قوه حافظه، مقابل قوه ذاکره، نیروئی است که جای آن تجویف اخیر دماغ است و کار آن نگاهداری چیزهائی است که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیه، پس حافظه خزانه وهم است مانند خیال برای حس مشترک
فرهنگ لغت هوشیار