جدول جو
جدول جو

معنی پپتک

پپتک
یک خوشۀ کوچک که جزء خوشۀ بزرگ است، خوشۀ کوچکی از انگور یا خرما که بیش از چند دانه نباشد، پتپک، بتبک، تلسک
تصویری از پپتک
تصویر پپتک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پپتک

پپتک

پپتک
پاره ای از خوشه انگور و خرما که چند دانه مانند خوشه ای کوچک در آن جمع آمده باشد زنگله چلازه ببتک، خوشه کوچک ازانگور و خرما
فرهنگ لغت هوشیار

پپتک

پپتک
ببتک. (مؤیدالفضلا). پاره ای از خوشۀ خرما و انگور. زنگله. چَلازه. پاره ای از خوشۀ انگور و خرما که چند دانه مانند خوشۀ کوچک جمع آمده باشد و بزبان قزوینی اَزخ گویند. (فرهنگ رشیدی). خوشۀ کوچک از خرما. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پستک

پستک
کوتاه قد کوتاه بالا، نیم تنه نمدی خشن یلک اشتربانه زرمانقه
پستک
فرهنگ لغت هوشیار

پشتک

پشتک
پشت کوچک، نوعی پرش در آب یا زمین و آن چنان باشد که چند معلق در هوا زنند و سپس فرود آیند معلق، جامه کوتاهی که تا کمرگاه باشد و بیشتر مردم گیلان می پوشیدند پشتی کلاپشت کلا پشته کمری عجایبی، مرضی است که عارض اسب و استر و خر میشود چنانکه دانه ها بر دست و پای آنها بر میاید و بسبب آن از رفتار باز میمانند
فرهنگ لغت هوشیار

شپتک

شپتک
نوعی بازی و آن چنانست که به یک پای برجهند و لگد بر پشت و پهلوی هم زنند
فرهنگ لغت هوشیار

پشتک

پشتک
حرکت معلق زدن در آب یا روی زمین، پستک، جامۀ کوتاه و نیم تنۀ نمدی که سابقاً بعضی از سوارکاران و تفنگ داران می پوشیدند
پشتک زدن: معلق وارو زدن در آب یا روی زمین
پشتک
فرهنگ فارسی عمید

پتپک

پتپک
یک خوشۀ کوچک که جزء خوشۀ بزرگ است، خوشۀ کوچکی از انگور یا خرما که بیش از چند دانه نباشد، پِپتَک، بِتبَک، تِلِسک
پتپک
فرهنگ فارسی عمید

پستک

پستک
نیم تنۀ نمدی بی آستین که در قدیم سوارکاران می پوشیدند، جلیقۀ نمدی
پستک
فرهنگ فارسی عمید