معنی پاکیزه گهر - فرهنگ فارسی عمید
معنی پاکیزه گهر
- پاکیزه گهر
- پاک گهر، پاکیزه گهر، پاک نژاد، پاک زاده، نجیب، اصیل
تصویر پاکیزه گهر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پاکیزه گهر
پاکیزه گهر
- پاکیزه گهر
- پاک گهر. پاک نژاد. اصیل. محض. محضه:
میگفت بدندان بتم عقددُرر
من همچو توام لطیف و پاکیزه گهر.
؟
ای جهاندار بلنداختر پاکیزه گهر
ای مخالف شکر رزم زن دشمن مال.
فرخی
لغت نامه دهخدا
پاکیزه چهر
- پاکیزه چهر
- زیبا. نیکروی. پاکیزه روی. نکومنظر. صبیح المنظر:
که پاکیزه چهر است و پاکیزه تن
ستوده به هر شهر و هر انجمن.
فردوسی (شاهنامه ج 1 ص 342)
لغت نامه دهخدا
پاکیزه گوی
- پاکیزه گوی
- آنکه سخنان پاکیزه گوید گوینده سخنان پاک و شایسته
فرهنگ لغت هوشیار