معنی به رو درماندن به رو درماندن به رو دربایستی گیر کردن، از شرم حضور کاری را برعهده گرفتن و یا از چیزی گذشتن مثلاً این کار را نمی خواستم بکنم به رو درماندم و قبول کردم تصویر به رو درماندن فرهنگ فارسی عمید