جدول جو
جدول جو

معنی بلندپایه

بلندپایه
بلندمرتبه، دارای مقام و مرتبۀ عالی، دارای فر و شکوه، برتر از دیگران
تصویری از بلندپایه
تصویر بلندپایه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بلندپایه

بلند پایه

بلند پایه
مرتفع عالی، صاحب شان و شوکت، برتر از مردم دیگر
بلند پایه
فرهنگ لغت هوشیار

بلند سایه

بلند سایه
آنکه دیگران ا در سایه عطوفت و رحمت خود گیرد کسی که مردم را در کنف حمایت خود گیرد
فرهنگ لغت هوشیار

بندپایی

بندپایی
بندپاییان. شاخه ای از جانوران غیرذی فقار که دارای پوستۀ کیتینی هستند و دارای قرینۀ دوطرفی میباشند و بدنشان از بندها و حلقه های متعدد ساخته شده که در گونه ها و انواع مختلف آنها فرق میکند. و همچنین اندام حرکتی آنها هم بندبند است. تنفس این جانوران پوستی است و بوسیلۀ مجاری هوایی که انتهای آنها به پوست بدن باز میشود انجام میگردد. از اختصاصات این جانوران پوست اندازی آنها است که در گونه ها و تیره های مختلف در هر سال یک یا چند مرتبه انجام میشود. پامفصلیان. این شاخه از جانواران را به چهار رده تقسیم میکنند: 1- سخت پوستان. 2- عنکبوتیان. 3- هزارپاییان. 4- حشرات. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بلندپری

بلندپری
به معنی بلندپروازی است. (از ناظم الاطباء). تفاخر کردن و بزرگی نمودن و ادعای مهتری بر سبیل مبالغت کردن. (از آنندراج). رجوع به بلندپروازی شود
لغت نامه دهخدا