جدول جو
جدول جو

معنی باقی دار

باقی دار
کسی که مقداری از مالیات یا بدهی خود را پرداخت نکرده
تصویری از باقی دار
تصویر باقی دار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باقی دار

باقی دار

باقی دار
کسی که باقی داشته باشد آنکه مبلغی وام داشته باشد وامدار
باقی دار
فرهنگ لغت هوشیار

بانی نار

بانی نار
دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان بر کنار رود خانه زمکان با 150 تن سکنه، ساکنین آن از طائفۀ بابا هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

بانه دار

بانه دار
دهی است از دهستان ازگله (گرمسیری قبادی) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 12 هزارگزی شمال ازگله بر کنار مرز ایران و عراق واقع است. ناحیه ای است گرمسیر و دارای 300 تن سکنه. آب آن ازچشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. زمستان چندین خانوار از ایل قبادی برای تعلیف احشام خود به حدود این ده می آیند. این ده در چهار محل واقع است که بنام گوراکی، باندار مصطفی خان، باندار عبدالله ویسی، گامیشکه نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

باقی خوار

باقی خوار
پس مانده خور. خورندۀ بازمانده:
قطب شیر وصید کردن کار او
باقیان این خلق باقی خوار او.
مولوی.
زانکه باقی خوار شیر ایشان بدند
شیر چون رنجور شد تنگ آمدند.
مولوی
لغت نامه دهخدا